قوانین بازی فرزندپروری
بازی فرزندپروری که در اینجا توضیح میدیم قوانین خاص خودش رو داره. توی بازی فوتبال اگه توپ رو با دست بگیرین، بازی هست، اما فوتبال نیس. اگه قوانین فرزندپروری برای ساختن شخصیت سالم در مسافر کوچولوها رو هم رعایت نکنیم، بازی هست، اما نه برای پرورش مسافر کوچولوها.
پدر: حسین بدو یک لیوان آب واسه بابا بیار.
بچه آب میآورد.
پدر: آفرین باباجون، بدو سر کوچه کبریت بگیر بیار، (رو به دوربین) چیه، اشکال داره، بچهام تو دستمه. هر کاریش بگم میکنه. زدم شاخش رو شکستم که دیگه باهام لجبازی هم نکنه. شما اگه سی سال فرزندپروری درس ندی، نمیتونی بچه تو دس بار بیاری که ور دست باباش بشه.
پدر: حسین، باباجون آب میخوری. بیا باباجون. نوش جون.
حسین: بابا شکلات.
بابا در حالیکه رو به دوربین حرف میزند: چیه، اشکال داره. نوکرشم. دوسش دارم. گل پسر باباس.
به دو نمایش قبل دقت کردین؟ آیا این دو پدر، فرزندشون رو تربیت نکردن؟ البته، اینها هم تربیت فرزند یا فرزندپروریه، اما اولی شاگرد پادو پروریه، دومی گل پسر پروری، هیچکدوم مسافرکوچولوپروری نیس.
ممکنه این سوال براتون پیش بیاد که آیا نباید کاری از بچهمون بخواهیم برامون بکنه؟ جواب اینه: بله، چرا که نه. آیا نباید گاهی مثل مهمون باهاش رفتار کنیم؟ بله، اصلا اشکال نداره.
چیزی که اشکال داره اینه که یادمون بره اون شاگرد پادو مغازهمون نیس. یادمون بره که اون مهمونمون نیس. اشکال وقتیه که یادمون بره اون یک مسافره، یک مسافرکوچولو. مسافری که امانته پیش ما. و وظیفه ما پرورش شخصیت سالم در اونه.
خوب، بریم سراغ قوانین مسافرکوچولوپروری.
قانون اول، قانون امنیت
قانون اول تو بازی پرورش مسافر کوچولوها، قانون امنیته. مسافرکوچولو میترسه، نمیتونه برای خودش غذا تهیه کنه. گرسنهاش میشه. خسته میشه. کم میاره. اگه امنیت بچه رو تامین نکنیم، اصلا بازی نکردیم. تربیت فرزند زیر کتک و شکنجه و ترس و لرز که … بگذریم.
قانون دوم، قانون آگاهی
قانون دوم قانون آگاهیه. مسافرکوچولو، مسافره. نمیدونه. آگاهی نداره. آخه طفلک از کجا بدونه تو ایران به دنیا اومده یا تو چین. تو سوئد یا تو برزیل، جغرافی که نخوانده. تو بهشت غذا که میخوردن، جسارته، دستشویی لازم نداشتن. از کجا بدونه مامانش وسواسیه که دوبار دستش رو آب بکشه. نمیدونه که …
بچه در حال پریدن روی مبل و بازی است.
پدر: نکن بچه.
بچه ادامه میدهد.
پدر: میگم نکن، حرف حالیت نمیشه؟
بچه ادامه میدهد. پدر بلند میشود تا بچه را کتک بزند.
پدر: مگه نمیدونی رو مبل نباید بپرن.
نه نمیدونه. از کجا بدونه. تو بهشت که مبل نبود. اگر هم بود، پریدن روی مبل که اشکال نداش. اگه مبل هم خراب میشد، به فرشتهها میگفتن سریع یک مبل دیگه حاضر میشد. تازه، مبل اینقدر گرون نبود. یادمون نره. بچه نمیدونه. آگاهی نداره. اگه به بچه آگاهی ندیم، یعنی قانون آگاهی رو مثل این پدر رعایت نکنیم، اصلا تربیتش نکردیم.
قانون سوم، قانون استقلال
بچهها مسافرکوچولو هستن. مسافر، مسافره، نیومده بمونه. اومده که بره. کجا بره؟ بره توی جامعه. وارد اجتماع بشه. برای خودش کسی بشه. مستقل بشه. رکن تربیت ما اینه که طوری بارش بیاریم که بتونه مستقل از پدر و مادرش زندگی کنه.
اگه هر کاری کردیم، اما مستقل بارش نیاوردیم، انگار هیچ کاری نکردیم. بچهای که نتونه بدون مادرش زندگی کنه، انگار هنوز از رحم مادر خارج نشده، چه برسه به اینکه تربیت شده باشه.
قانون چهارم، قانون رفتار انسانی
مسافرکوچولوها، در هر کجا که باشن، فرشته نیستن. شیطون هم نیستن. حیوان هم نیستن. انسان هستن. اگه با اونها مثل انسان رفتار نشه، قانون زیر پار گذاشته شده. هرگونه رفتار غیرانسانی با کودکان، یعنی زیر پا گذاشتن قانون فرزندپروری مسافرکوچولوها، یعنی تولید انواع بیماریها، یعنی تربیت حیوانی، یعنی …
همه پدر و مادرها در حق بچههاشون کوتاهی کردن. اما هر وقت از فرزندی میخواهیم خاطرهای از رفتار غلط پدر و مادرش برامون بگه، اون خاطره، خاطره یک رفتار غیرانسانیه که با اون شده. اون چیزی که بچه رو حسابی زجر میده، مریض میکنه، اینه که باهاش غیرانسانی رفتار بشه. حواستون باشه. صاحت اصلیشون، روز حساب، بدجوری حساب میکشه.
این چهار قانون اونقدر مهمند که باید در طراحی و اجرای تمام تکنیکها و تاکتیکهای بازی فرزندپروری که در ادامه توضیح میدم رعایت بشن. اگر بچهای بیمار بشه، خوب تربیت نشه، به خاطر اینه که این چهار قانون رعایت نشده. این نکته رو حتما به خاطر بسپارین.
خوب، بازیکنها رو شناختیم و قانونها رو گفتیم. حالا بهتره بازی رو شروع کنیم. این پدر در نمایش بعد بازی رو شروع کرده، ببینیم چیکار میکنه؟
پدر: بچه برو بشین درس بخون.
بچه: نمیخوام.
پدر: خوب، بذار ببینم، از من که نمیترسی، یعنی امنیت حضرتعالی که به خطر نیافتاده. خوبه. خدا رو شکر. قانون اول رو رعایت کردم. قانون دوم چی بود، آگاهی. خوب بچه بدون که درس خوندن برات خوبه، آگاهی پیدا کردی؟
بچه: بله.
پدر: خوب، آگاهی هم دادیم. آهان، استقلال. خوب، یادت باشه برای درس خوندن به ما وابسته نباشی.
بچه: چشم بابا.
پدر: خوب، کار غیرانسانی هم که نکردم، اصلا من هنوز هیچ کاری نکردم. (رو به دوربین:) شما بگین، من باید اینجا چیکار کنم که این وروجک درس بخونه؟
به نظر شما در این شرایط اون پدر باید چیکار کنه؟ به اون کار کلی که به او پیشنهاد میکنین انجام بده، میگیم: تاکتیک. خوب، پیشنهاد کنین؟ این پدر برای درس خوندن فرزندش در این شرایط چه کار کنه؟ یعنی از چه تاکتیکی استفاده کنه؟ شاید نظر شما اینه که فرزندش را به درس خوندن تشویق کنه. یعنی شما تاکتیک تشویق را به او پیشنهاد میکنین. پیشنهاد خوبیه.
حالا که با اصطلاح تاکتیک توی بازی فرزندپروری آشنا شدین، بد نیس با اصطلاح تکنیک هم آشنا بشین. حتما میدونین منظورم از تکنیک چیه؟ تکنیک اون کاریه که موقع عمل دقیقا انجام میدیم. مثلا این پدر اگه میخواد تشویق کنه، یعنی از تاکتیک تشویق استفاده کنه، میتونه تکنیک توجه مثبت یا تکنیک تشویق توصیفی رو بکار بره. اگه میخواد از تاکتیک استقلال استفاده کنه، میتونه از تکنیک خودت چی فکر میکنی یا تکنیک حل مسئله استفاده کنه.
این تکنیکها رو لابلای توضیح تاکتیکها معرفی میکنم. در انتهای کتاب، تکنیکها رو با تمرین دوباره اجرا میکنیم تا خوب به اونها مسلط بشین. توی این کتاب، شش تاکتیک و تعداد زیادی تکنیک رو آموزش میدیم تا بتونین خوب و تکنیکی بازی کنین. فعلا بریم سراغ اولین تاکتیک، یعنی تاکتیک تشویق و اولین تکنیک، یعنی تکنیک توجه مثبت.
ادامه مطلب
درباره این سایت